یادی از گذشته: نوار کاست، خودکار بیک و باقی قضایا!
نوشته شده توسط : حمید

یکی از آن چیزهایی که همیشه آدم را به فکر می اندازد این است که چطور ظرف مدت 20-30 سال تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده؟ یعنی الان در بیشتر خانه ها آدم هایی زندگی می کنند که آهنگ گوش کردن با گرامافون و صفحه های ونیل یادشان است، نوار کاست 60 دقیقه ای و 90 دقیقه ای و دردسر پر کردن یکی از آنها با آهنگ های مورد علاقه را به یاد دارند، CD man را دیده اند و شاید هم حسرت داشتنش را خورده اند، MP3 Player های با کلاسی که به آنها آیپاد می گفتند توی خاطره هایشان نقش بسته و الان یک هندزفری به موبایلشان وصل می کنند و با علیرضا قربانی می خوانند "ارغوان شاخه همخون جدا مانده من، آسمان تو چه رنگ است امروز؟". یعنی این حد از تغییرات اگر در هر زمینه دیگری بود شاید صدها سال طول می کشید اما تکنولوژی آنقدر سریع پیشرفت می کند که در حد فاصل نوجوانی تا میانسالی یک نفر می تواند از صفر به صد یا حتی هزار برسد. یکی از آن چیزهایی که خاطره مشترک خیلی از ماهاست نوار کاست است. اگر الان به یک بچه 8-9 ساله یک نوار کاست نشان بدهید و بپرسید این چیست احتمالا جواب خاصی نخواهد داشت. اما خیلی از ما با این موجودات خاطره ها داشته ایم!

 آن موقع واحد سنجش اندازه یک موزیک مگابایت نبود، دقیقه بود. چون کاست ها نمی فهمیدند مگابایت و کیلوبایت چی به چی است و فقط یک نوار قهوه ای رنگ داشتند که همیشه برای کودکی ما سوال بود چطور آهنگ از روی آنها پخش می شود تا اینکه بعدا بزرگ شدیم و از مغناطیس و میدان و جهت گیری برایمان گفتند تا دوزاری محترم جا بیفتد! نوار که تمام می شد باید برش می گرداندیم و از آن طرف دوباره آهنگ ها را رویش پر می کردیم. یعنی نیم ساعت این طرف، نیم ساعت آن طرف. کلا یک ساعت آهنگ روی یک فضای 10 در 5 سانتیمتری. الان نیست که روی یک قطعه ای کوچکتر از بند انگشت بشود کل زندگی هنری یک خواننده را ذخیره کرد. باید آن قدر با دقت آهنگ ها را انتخاب می کردیم که نوار قهوه ای رنگ هدر نرود. تازه وظیفه ایجاد کردن مکث بین دو آهنگ هم با خودمان بود! بعد اگر میخواستیم یک آهنگ خاص را پیدا کنیم باید دکمه >> را نگه می داشتیم و چند دقیقه چند دقیقه جلو می رفتیم تا برسیم به آن. حرفه ای ها و آهنگ بازها البته می دانستند چند ثانیه نگه داشتن آن دکمه کذایی چند دقیقه نوار را جلو می برد و فوری به آهنگ مورد نظر می رسیدند. بعد اگر می خواستیم نوار را برگردانیم سر جای اولش دو راه داشتیم. یا بگذاریمش داخل دستگاه و اجازه بدهیم خودش نوار را برگرداند، یا یک لوله خودکار پیدا می کردیم با تکنیک اعجاب انگیزی که ترکیبی از غنی سازی با سانتریفیوژ و ملخ هواپیماهای تک سرنشین بود برمیگشتیم اول ماجرا.

آن موقع هنوز hp و adata و sandisk و امثال آنها هم نبودند. اگر هم بودند ما نمیدیدیم. TDK بود، Maxell بود و جناب سونی آبی و مشکی که خیلی هم گران تر از بقیه بودند و مگر درباره سلکشن (!!) های خیلی خاص کسی سمتشان نمی رفت. این بود که maxell پلنگی برای خودش ابهتی داشت و اگر کمی هم بیشتر خرج می کردید به جای 60 دقیقه می توانستید یک کاست 90 دقیقه ای بخرید. البته شاید الان زیاد فرقی نداشته باشد، اما آن موقع 30 دقیقه برای خودش خیلی بود. خدا نکند که نوار داخل دستگاه پاره می شد. آن وقت بود که باید قیچی و چسب و پیدا می کردیم و مثل یک جراح قلب، دوباره دو سر نوار قهوه ای را به هم می چسباندیم. اینطور بود که آهنگ نازنینمان می شد "هیچ تنها و غریبی.... غربت تمام دنیا...." و الی آخر. آن موقع ضد حال این جا ها معنی میشد!




:: بازدید از این مطلب : 579
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 9 آبان 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: